۱۱ مرداد ۱۳۹۰

علیرضا درودیان‌فر، کیک بوکس کار بسیجی و قهرمان جهان:چماق دادند، مردم را بزنیم!

خودنویس:

 پاییز ۸۷ من را به همراه ورزشکارانی که در باشگاه بسیج تمرین می‌کردند را به یک رزمایش بردند. در آنجا از قبل طراحی کامل از یک شورش خیابانی ریخته شده بود... بعد از انتخابات بود که ما فهمیدیم... دلیل رزمایش‌های پاییز ۸۷ چه بوده. گویا آنها (نیروهای سپاه و بسیج) در حال آمادگی برای وقایعی بودند که ما آن موقع خبر نداشتیم.

این ملی پوش برای شرکت در مسابقات مبارزه آزاد سوئد، در اردیبهشت ماه به همراه اعضای تیم ملی وارد سوئد شد و پس ازپایان مسابقات و بدست آوردن مقام نائب قهرمانی، ساعاتی قبل از پرواز از تیم جدا شد و در پانزدهم ماه می ( بیست و پنجم اردیبهشت) در دفتر پناهندگان شهر استکهلم تقاضای پناهندگی کرده است.

از دیگر عناوین قهرمانی وی می‌توان به عضویت در تیم ملی رزمی جمهوری اسلامی ایران، نائب قهرمانی کاپ آزاد اروپا در ( ۲۰۰۸ )، قهرمانی کاپ آزاد اروپا ( ۲۰۱۰ )، قهرمانی جهان ( ۲۰۱۰ ) و نائب قهرمانی مبارزه آزاد اروپا ( ۲۰۱۱ )

علیرضا درودیان فر به گفته خودش از سال ۶۹ ورزش رزمی را آغاز کرده و پس از قهرمانی هایی که در سطح کشوری بدست آورد در سال ۷۸ به تیم ملی دعوت و در همان سال توانست نائب قهرمانی کاپ آزاد اروپا را بدست بیاورد.


اما زندگی ورزشی او با مسائلی گره خورد که یکی از دلایل اصلی تقاضای پناهندگی اش است. وی در این باره می‌گوید:
از سال ۸۴ بنا به درخواست یکی از دوستانم که از مسوولان سپاه بود برای تمرین دادن به نوجوانان و جوانان در باشگاه مربوط به بسیج که با شهریه پایین برای قشر ضعیف جامعه بود،دعوت به همکاری شدم و من هم به عنوان کمک به سالم سازی جامعه و بسط ورزش در بین جوانان، این دعوت را پذیرفتم.

وی در ادامه درباره استفاده از این نوجوانان و جوانان و نیروهای ورزشی به عنوان نیروهای مقابله با خود مردم اینگونه می‌گوید: در پاییز ۸۷ من را به همراه ورزشکارانی که در باشگاه بسیج تمرین می‌کردند را به یک رزمایش بردند. در آنجا از قبل طراحی کامل از یک شورش خیابانی ریخته شده بود و عده ای نقش مردم را بازی می‌کردند و عده ای هم از ما به عنوان نیروی ضدشورش در این رزمایش شرکت کردیم. تازه بعد از انتخابات بود که ما فهمیدیم دلیل رزمایش‌های پاییز ۸۷ چه بوده. گویا آنها (نیروهای سپاه و بسیج) در حال آمادگی برای وقایعی بودند که ما آن موقع خبر نداشتیم.

وی درباره نقش این نیروهای نوجوان و جوان که به نیت ورزش و آمادگی جسمانی به مراکز بسیج جذب شده بودند و قهرمانان و مربیان کارآزموده‌ای همچون وی به آنها آموزش می‌دادند می‌گوید: «بعد از انتخابات که اعتراضات مردمی شروع شد ما و نوجوانان و جوانان باشگاههای بسیج را با یک باطوم و ابزار سرکوب به خیابانها سرازیر کردند. من هم به عنوان مسوول و مربی در بسیج ناچار از اطاعت بودم. می‌دیدم که از امثال من و بچه‌ها و جوانان چگونه سوء استفاده می‌شود. من تمام سعی‌ام بود تا فقط مردم را متفرق کنم و تا حد امکان از زدن خودداری می‌کردم اما لباس شخصی‌ها و انصار را می‌دیدم که بدون هیچ رحمی زنان و دختران را حتی بدتر از مردان می‌زدند، مردم را بیرحمانه می‌زدند. همان مردمی را که قبل از مسابقه برای من و همه ورزشکاران دعا کرده و می کنند، همان مردمی که در کوچه و خیابان برایم احترام قائل بودند، همان مردم سرزمین خودم که بارها با پشتیبانیشان توانسته بودم مدال آور و قهرمان باشم.»

این قهرمان جهان در ادامه و با ناراحتی می گوید: این همه باعث آشفتگی و بروز مشکلات روحی و روانی در من شده بود.

وی در ادامه می‌گوید: در سال ۸۹ حکم فرمانده رزمی کاران ذوالفقار مستقر در میدان آزادی ناحیه حمزه سیدالشهدا برایم صادر شد و من مدام برای تمرین جنگ شهری فراخوانده می‌شدم. ناخواسته وارد بازی بدی شده بودم.

وی درباره آخرین رزمایشی که شرکت کرده می گوید: در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۹۰ در "رزمایش فاطمیون" که با هماهنگی سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ و با حضور سردار همدانی و به میزبانی ناحیه مقاومت بسیج حمزه سیدالشهدا در محل پادگان قدس ( جی ) تهران برگزار شد که تمرین ضد شورش و شبیه سازی درگیری های خیابانی، همراه با تمرین سلاح کشی و جنگ شهری به صورت منظم و کلاسیک بود.این رزمایش حدود بیست ساعت قبل ازپرواز من به سوئد برای شرکت در مسابقات "مبارزه آزاد" استکهلم بود. وضعیتی بود که خودم خیلی ناراحت بودم. من یک ورزشکار بوده و هستم ، یک رزمی کار و نه یک باتوم بدست یا نیروی سیاسی. من می خواهم فقط ورزش کنم به مردمم شادی و سربلندی هدیه کنم و نه اینکه آنها را در کوچه و خیابان کتک بزنم. من آدم سیاسی ای نبوده و نیستم. با اینکه برای این کارم (تقاضای پناهندگی دادن) با مشکلات بسیاری دست به گریبان شده ام اما این راه تنها راه باقی مانده برایم بود.

علیرضا می‌گوید: تمام زحمات را خودمان ( ورزشکاران ) برای مسابقات می کشیم با کمترین پشتیبانی، باید برای تامین مخارج زندگی خود شغل های دیگری داشته باشیم. ورزشکار حرفه ای یعنی حرفه و شغلش ورزش است و باید حمایت بشود نه اینکه صبح تا شب کار دیگری کنی و بعد هم بخواهی عصر یا در وقت دیگر ورزش حرفه ای هم انجام بدهی. برای یک مسابقه خارج از کشور باید سند گرو بگذاری، چک و سفته و ضامن معتبر گرو بگذاری تا بتوانی برای کشورت مسابقه ای جهانی در یک کشور دیگر انجام دهی. من برای شرکت در همین مسابقات سوئد گذرنامه همسرم را گرو گذاشتم. اما با همه این دردسرها چیزی که دیگر برایم قابل تحمل نبود سوءاستفاده ای بود که از من بعنوان یک ورزشکار ملی پوش برای آموزش کتک زدن مردم کشورم می‌شد. این دیگر برایم قابل تحمل نبود و تصمیم گرفتم بعد از مسابقات استکهلم از تیم جدا بشوم و درخواست پناهندگی کنم.

علیرضا درودیان فر مصاحبه را با این جمله به پایان می‌برد: آرزو می کنم که روزی فرا برسد که تمام ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهب و عقاید سیاسی مختلف، در کنار هم و با احترام به یکدیگر زندگی کنند و اینگونه شاهد سوء استفاده و بی عدالتی ها نباشیم و کسی به خاطر عقیده اش زندانی و یا کشته نشود.

۱۶ تیر ۱۳۹۰

عمو زنجیرباف به زبان انگلیسی!

 این شعر رو باهمان آهنگی که در زبان فارسی میخونید،بخونید:

uncle chain maker
oh yea!

Did you make my Chain?
oh yea!

put it on Mountain?
oh yea!
 
Dady is comin'

what's he bring?

Pea and raisin

Bring it to me

۳ تیر ۱۳۹۰

این که دیگه خیابون پهلوی نیست اسمشوعوض کنین،بکنین امام خمینی!

تو تاکسی تو صندلی جلو نشسته بودم دوتا خانوم و یه ملا هم تو صندلی عقب نشسته بودن.
انگاری ملا خودش رو زیادی چسبونده بود به خانومه که یه دفعه خانومه برگشت گفت: حاج آقا کونت رو بکش اونور!
ملا که حسابی جا خورده بود گفت: خانوم مودب باش! این چه طرز حرف زدنه!
خانومه گفت: خب چی بگم وقتی کونت رو چسبوندی به من؟!
این که دیگه خیابون پهلوی نیست که اسمشو عوض کنین،بکنین امام خمینی!
اسمش کونه همیشه هم کون می مونه!
‏مملکته داریم؟

۲ تیر ۱۳۹۰

دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام دکه ی روزنامه فروشی نیست!آقای رفسنجانی این آخرعمری به وجدانت اجازه ی تنفس بده!

آقای هاشمی رفسنجانی به جای این شعبده بازی ها،برای یک بار هم که شده شرف و وجدانت را له نکن!
توبه جان این مملکت آتش انداختی و همه را اسیرسیاست های کثیف خودت کرده ایی.
سعی کن این آتش را خاموش کنی نه اینکه با ترقه بازی خودت را بی تقصیر و بی گناه نشان بدهی.

از قشر حزب الهی تا قشر سلطنت طلب،همه و همه آسیب دیده ی جاه طلبی شما و خاندان شما هستند.
یک روز دخترت را سیبل میکنی،یک روز دفترت را آتش میزنی،یک روز رقیبانت را با بمب میکشی و...
اکنون نتیجه ی اعمالت را میبینی:هیچ قشر و گروهی تو را دوست ندارد!
منفور جامعه ایی آقای رفسنجانی.حتی بیشتر از احمدی نژاد!
این کارها و بحران سازی ها دیگر جواب نمیدهد.
محبوبیت با نمایش و مظلوم نمایی به دست نمی آید.
زندگی تو در ایستگاه آخراست.
بگذارحداقل یک حرکت خوب از تو یادگار بماند...

نیروی افتضاحی،مقتدر فقط در برخورد با قشرتحصیل کرده و مودب جامعه!

روز جمعه ۲۶ خرداد دهها تن با سلاح سرد به بيمارستان هاشمی نژاد مشهد حمله کرده و به ارعاب و ضرب و شتم کادر پزشکی ، بيماران و مردم حاضر در اين بيمارستان پرداختند. بر اساس این گزارش، درحاليکه در هفته گذشته و برای جلوگيری از اعتراضات و راهپيمايی مردمی بارها ماموران پليس ، يگان ويژه ، امنيتی و لباس شخصی خيابان های مشهد را در اختيار گرفته و حالت حکومت نظامی ايجاد کرده بودند ،۱۵۰ نفر بدون حضور هيچ پليسی به بيمارستان هاشمی نژاد حمله کردند.


به گزارش روزنامه خراسان جمعه ۲۶ خرداد در پی انتقال دو فرد مجروح در اثر ضربات چاقو به بخش جراحی بيمارستان هاشمی نژاد مشهد ، ۱۵۰ تن از اراذل و اوباش وابسته به اين دو تن به بيمارستان هاشمی نژاد مشهد حمله کرده و ۴ ساعت فضای بيمارستان را متشنج کردند. مهاجمان به ضرب و شتم کادر پزشکی بيمارستان پرداختند و با سلاح سرد کادر بيمارستان را تهديد کردند. علی رغم حضور ۴ ساعته اين افراد در بيمارستان هاشمی نژاد و برهم زدن آرامش اين بيمارستان، هيچ نيروی پليس در اين بازه در بيمارستان حاضر نشد.‏


 گفتنی است در حاليکه روزنامه خراسان ‏در روز دوشنبه گزارش مفصلی با تيتر " ۴ ساعت وحشت و اضطراب در پی حمله مهاجمان چاقو به دست به بيمارستان هاشمی نژاد مشهد" در اين رابطه منتشر کرده بود ، اين گزارش از وبسايت اين روزنامه بلافاصله حذف شد. پس از حذف اين گزارش از وبسايت روزنامه خراسان ، فرمانده نيروی انتظامی مشهد در گفتگو با اين روزنامه از حضور تنها دو نفر فرد مجروح در اين حمله خبر داده است.  فرمانده انتظامی مشهد در همين زمينه به خراسان گفت که اسماعيل و حسين- ش ۲ بيمار بودند که گويا در رابطه با موضوع جراحی و ترخيص يکی از آنان، با پزشک و پرستار بيمارستان مذکور درگير شدند.


گفتنی است در روزهای ۲۲ ، ۲۵ و ۳۰ خرداد و همزمان با فراخوان راهپيمايی اعتراضی سبزهای مشهد صدها مامور پليس ، يگان ويژه ، يگان امداد ، امنيتی و لباس شخصی با حضور در ميادين آزادی ، احمد آباد ، فلسطين ، تقی آباد ، فلکه برق ، راهنمايی و خيابان های وکيل آباد ، باهنر ، آزادشهر ، ملک آباد ، احمد آباد راهنمايی ، سجاد و معلم شهر مشهد فضايی شبيه حکومت نظامی اعلام نشده در اکثر خيابان های مرکزی مشهد حاکم کرده بودند. متن گزارش حذف شده از وبسايت روزنامه خراسان به شرح زير است:

۴ساعت وحشت و اضطراب در پی حمله مهاجمان چاقو به دست به بيمارستان هاشمی نژاد مشهد

روزنامه خراسان: حمله گروهی از اراذل و اوباش به بيمارستان شهيد هاشمی نژاد مشهد موجب مجروح شدن يک کمک بهيار و متشنج شدن ۴ساعته جو اين مرکز درمانی شد . به گزارش خراسان در ساعت حدود ۱۹:۳۰ عصر جمعه دو برادر که گفته می شود طی يک نزاع دسته جمعی در يک مجلس عروسی به شدت زخمی شده بودند برای مداوا به بيمارستان شهيد هاشمی نژاد انتقال داده شدند وضعيت يکی از اين دو مجروح به حدی وخيم اعلام شده بود که می بايست هرچه سريع تر به اتاق عمل انتقال می يافت. به بدن يکی از اين دو نه ضربه کارد و چاقو و تبر وارد شده بود، ۵ ضربه به پشت، ۳ضربه به ران چپ و يک ضربه شديد نيز به سر مصدوم با سلاح برنده ای مثل تبر وارد آمده بود به گونه ای که قسمتی از مغز وی مشاهده می شد. به شکم و قفسه سينه نفر دوم نيز ۱۰ضربه چاقو وارد آمده بود اين مصدوم نيز در حالت شوک (فشار پايين و درحال مرگ) قرار داشت. اين مصدوم به بخش CPR (مراقبت های ويژه) انتقال يافته و اقدامات اوليه در مورد وی انجام شد. اما وضعيت فرد اول به حدی وخيم بود که می بايست بلافاصله تحت عمل جراحی قرارگيرد. برای همين با متخصص جراحی بيمارستان تماس گرفته شد تا فرد مجروح را مورد عمل جراحی قرار دهند. با اين تماس دقايقی بعد پزشک جراح خود را آماده جراحی فرد زخمی به نام «ع» کرد اما در همين لحظه گروهی از اراذل و اوباش با سروصدا و فرياد وارد بيمارستان شدند و قصد داشتند تا از انتقال مصدوم به اتاق عمل جلوگيری کنند. گزارش ها در مورد هويت اين افراد نيز متفاوت است به گونه ای که برخی می گويند اين افراد از طرف مقابل دو مصدوم بودند و بعضی ديگر نيز اذعان داشتند که اين ها از دوستان دو فرد مجروح می باشند، گفته می شود يکی دو نفر از مهاجمان هدف خود از جلوگيری انتقال مصدوم به اتاق عمل را وداع با دوست خود ذکر کرده اند! ادامه گزارش حاکی است با وجود سروصداها و تهديدها و فحاشی های مهاجمان کادر درمانی بيمارستان همچنان بر انجام وظيفه خود مبنی بر نجات جان فرد مجروح اصرار می ورزيدند که در همين هنگام يکی از افراد مهاجم با چاقو به سمت پرسنل حمله ور شد و کادر درمانی با مشاهده چنين حمله ای پا به فرار گذاشتند حتی يک پزشک عمومی نيز با چاقو مورد حمله قرار گرفت که پزشک مذکور برای نجات جان خود مجبور به ترک محل شد. بيماران و خانواده ها و همراهان آن ها نيز با مشاهده اين وضعيت دچار ترس و اضطراب شديد شدند، برخی زنان و کودکان جيغ و فرياد می کشيدند و حتی بعضی از بيماران و همراهان آن ها بخش اورژانس را ترک کرده و فرار کردند. اما مهاجمان که برخی از آن ها سلاح سرد به دست داشتند اقدام به فحاشی های رکيک کردند که يکی از کمک بهياران از آن ها خواست تا در حضور پرستاران زن و برخی خانواده ها از فحاشی های رکيک خودداری ورزند که اين اقدام وی با عکس العمل يکی از حمله کنندگان مواجه شد و وی با ضربه مشت به گونه سمت چپ کمک بهيار کوبيد به گونه ای که بخشی از صورت و زير چشم او کبود شد.

به دنبال اين موضوع پليس بيمارستان برای ختم غائله وارد عمل شد و از مهاجمان خواست تا بيشتر از اين جو بيمارستان را متشنج نکنند اما يکی از آنان درحالی که چاقويی در دست داشت آن را زير گلوی خودش گذاشت و تهديد کرد اگر مصدوم را به اتاق عمل انتقال دهند، شاهرگ خود را خواهد زد، برخی از افراد حاضر در بيمارستان از پليس خواستند که برای خلع سلاح مهاجم مسلح وارد عمل شود که پليس گفت: با صحبت کردن از اقدامات وی جلوگيری خواهد کرد.متعاقب اين موضوع پليس شروع به نصيحت فرد مهاجم کرد و از وی خواست برای نجات جان مصدوم دست از اين تهديدها بردارد چرا که زمان برای نجات جان او در حال از دست رفتن است. با ادامه صحبت های پليس فرد تهديدکننده دست از اقدام خود کشيد و راضی شد تا فرد مجروح به اتاق عمل انتقال يابد يکی از پرسنل بخش اورژانس بيمارستان نيز در گفت وگو با خراسان موضوع حمله و تهديد و فحاشی گروهی از افراد را تاييد کرد ولی گفت: اين موضوع در شيفتی که او حضور داشته رخ نداده است. يکی از پزشکان بيمارستان هم از وضعيت امنيت بيمارستان شهيد هاشمی نژاد ابراز گلايه کرد و گفت: چرا وضع به گونه ای است که اراذل و اوباش به راحتی با تهديد به وسيله سلاح سرد از چند در بيمارستان عبور کرده و خود را حتی به نزديک اتاق عمل می رسانند وی خواستار جمع آوری سلاح های سرد و برخورد با حاملان آن ها شد و گفت: چرا پرسنل درمانی که خود جان افراد ديگر را نجات می دهند بايد در معرض خطر جانی قرار گيرند؟!


تجمع ۱۵۰نفر در محوطه بيمارستان
يکی از مسئولان بيمارستان شهيد هاشمی نژاد مشهد نيز ضمن تاييد حادثه مذکور به خراسان گفت: در پی مجروح شدن دو نفر به نام های «ع» و «ح» ش در مجلس عروسی حدود ۱۵۰نفر از نوچه های اين افراد وارد محوطه بيمارستان شدند که حدود ۴۰نفر آن ها نيز در نزديکی اتاق عمل آمده بودند تا از وضعيت مصدومان اطلاع پيدا کنند. وی افزود: «ع» يکی از مجروحان را با پرايد به بيمارستان آوردند و در زمانی که می خواستند وی را برای عمل جراحی به اتاق عمل انتقال دهند يکی از نوچه های وی که حالت عادی نداشته مانع از انتقال او به اتاق عمل می شود و می گويد اگر او را به اتاق عمل ببرند، خواهد مرد.


وی افزود: اين فرد برای جلوگيری از انتقال مصدوم به اتاق عمل چاقو را روی شاهرگ خود قرار داده و تهديد به خودکشی کرده بود اين مقام مسئول همچنين در مورد حمله به کمک بهيار نيز گفت: پرستار زن بخش ICUبيمار را از اتاق عمل تحويل گرفته بود که به بخش ICU انتقال دهد که در همين هنگام حدود ۶۰-۵۰نفر از نوچه های «ع» دور بيمار تجمع می کنند و پرستار از آن ها می خواهد تا دور بيمار را خلوت کنند و فقط ۲نفر همراه بيمار بيايند که در همين هنگام چند نفر از آنان شروع به فحاشی های رکيک به پرستار زن می کنند و کمک بهيار نيز که اين وضعيت را مشاهده می کند از آن ها می خواهد که به پرستار فحاشی نکنند اما يکی از افراد آن گروه ۶۰نفری به کمک بهيار حمله می کند و با مشت ضربه ای به قسمت گيجگاهی کمک بهيار می زند که پس از اين حادثه برادر ضارب به بيمارستان آمده و از کمک بهيار عذرخواهی می کند. اين مسئول همچنين از وضعيت امنيت بيمارستان ابراز نگرانی کرد و گفت: در آن لحظه که اتفاقات در داخل بيمارستان رخ داده بود پليس در محوطه درصدد آرام کردن حدود ۱۰۰نفر از نوچه های فرد مجروح بود که در آن جا تجمع کرده بودند.

وی افزود: با وجود چنين هجوم گسترده ای به بيمارستان حتی پليس نيز قادر به کنترل موضوع نخواهد بود.

(منبع:
خبرنگاران سبز)

۱ تیر ۱۳۹۰

این مملکت شماست آقای خامنه ایی:مادر از بی پولی برای دوبسته گوشت زندانی می شود اما حاج صادق محصولی...

اعتدال:

شامگاه یکشنبه این هفته یکی از کارکنان فروشگاهی در غرب تهران هنگام کنترل مشتریان به زنی که همراه ۲ دختر نوجوان بود، ظنین شد و دقایقی بعد متوجه شد، دختران نوجوان در گوشه‌ای ایستاده و زن همراه آنها به سمت قفسه مواد پروتئینی می‌رود.

۲ دختر نوجوان به محض دیدن کارمند فروشگاه وحشت کرده و سراسیمه آنجا را ترک کردند. دقایقی بعد ماموران در بازبینی فیلم دوربین مدار بسته فروشگاه مشاهده کردند، زن مشتری که همراه دختران نوجوان بود، با برداشتن ۲ بسته گوشت، آنها را درون کیفش قرار داده و در حال خروج از فروشگاه است.

به این ترتیب موضوع را به همکارانش اطلاع داد و آنها مانع از خروج زن جوان از فروشگاه شدند. ماموران کلانتری ۱۳۳ شهرزیبا با حضور در محل زن جوان را دستگیر و به کلانتری منتقل کردند. زن جوان در بازجویی پلیسی عنوان کرد به انگیزه مشکلات مالی و هزینه زندگی ۲ دخترش بسته‌های گوشت را سرقت کرده است. متهم روز گذشته با قرار قانونی از سوی بازپرس شعبه ۱۳ دادسرای ناحیه ۵ تهران روانه زندان شد.


گفت‌وگو با متهم
چرا از فروشگاه گوشت سرقت کردی؟
۲ سال قبل شوهرم فوت کرد. من ماندم و ۲ دختر نوجوان. در این مدت هزینه زندگی‌ام را به سختی تامین می‌کردم.


چند سال داری؟
۳۵ سال.


سابقه سرقت داری؟
خیر، سرقت از فروشگاه اولین اتهام سرقتم است.


چرا به سرقت رو آوردی؟
به خاطر مشکلات مالی. پولی برای تامین هزینه زندگی‌ام نداشتم. هرجایی که برای پیدا کردن کار می‌رفتم از من ضامن می‌خواستند و وقتی متوجه فوت شوهرم می‌شدند، تقاضای غیراخلاقی از من می‌کردند. اما باور کنید من فقط می‌خواستم با فروش بسته‌های گوشت دزدی، پولی به دست بیاورم و هزینه زندگی ۲ فرزند و مادر سالخورده‌ام را تامین کنم.


حرف آخر
بله، اشتباه کرده‌ام و می‌دانم آخر خط به زندان ختم می‌شود. اما عاجزانه از مسوولان فروشگاه می‌خواهم از خطای من بگذرند و مرا به خاطر ۲ دخترم و تباه نشدن زندگی آنها ببخشند.

۳۰ خرداد ۱۳۹۰

قاتل نداها و سهراب ها را میشناسید؟

آیا می دانستید کسی که دستورقتل نداها واشکان ها و سهراب ها را صادر کرد جان ناقابل، جسم ناقص واندك آبرویى داشت؟؟؟!!!